♥♣☻الهـه شـــــــــب☻♣♥
بعد از مدتها دیدمش!!! دستامو گرفت و گفت:چقد دستات تغییر کردن! خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم... تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم: دستای من تغییر نکرده دستات به دستای اون عادت کرده بی معرفت!!
نظرات شما عزیزان:
فريبا
ساعت11:26---10 آذر 1391
وااااااااااااااااي
اين چقد دردناك بود
яima |